تولد قهرمانم
پسر قهرمانم اینجا بیمارستان میلاد است که تا 6روزگیت باهم اینجا بودیم.روزهای تلخ و شیرینی بود که تو فقط اونموقع بیشترخوابیدن بلد بودی و هر دوساعت شیر می خوردی . ...
بدون عنوان
ماه اول شکفتنت
خرداد١٣٨٩ روزهای اول زندگیت 20 روز ه بودی که ختنه شدی و 8 روز طول کشید تا حلقه اش افتاد در مجموع پسر گریه ای نبودی و فقط تا 20 روزگی دل درد و نفخ باعث گریه و گاها بی طاقتی اش می شد در حدود 40 روزگی به بعد کم کم ( 1-2روزمیامدیم خونه خودمون باز دوباره میرفتم خونه مامانم و کم کم حضور 100 درصدیش کمرنگ شد و ازکمک مامانم دور شدم و مستقل شدیم و شبها بایستی بعد ازشیر خوردن باد گلو میزدی که قبلا میدادم مامانم و می خوابیدم ولی سختترین قسمت کار شبانه ام شروع شد و بعد ازاینکه شیرمی خوردی انقدر باید بیدار می ماندم و مینشستم بغلت می کردم و پشتت می زدم تا اروغ بزنی و اگر از شدت خواب و کرختی بدنم بیشتر ...